یه روز صبح روزنامه نگاری داشت می رفت سرکار ولی به خاطر تصادفی كه شده بود توی ترافیك گیر افتاده بود. اون وقتی دید ترافیکه و سر ساعت به محل کارش نمیرسه تصمیم گرفت همینجا كارش رو انجام بده و از تصادف یه خبر داغ تهیه كنه. جمعیت زیادی دور محوطه تصادف جمع شده بودن و این نشون میداد یه اتفاق خیلی بدی افتاده! بنابراین خبرنگار برای رسوندن خودش به محل تصادف فكری كرد و بعد فریاد زد: بذارید رد شم... خواهش میکنم بزارید رد شم... من پسرشم! من پسرشم! ولی وقتی به صحنه ی تصادف رسید فکر میکنید،چی دید ؟! . . . . . . . یه الاغ زخمی ..
10239 بازدید
1 بازدید امروز
4 بازدید دیروز
6 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian